وحدت رابايد ازپائين به بالاوسعت دهيم درغير آن باز متفرق خواهيم شد !
جليل پرشور جليل پرشور

اكنون وقت آن رسيده است كه اين حقيقت را بايد همه درك كرده باشيم كه بدون وحدت بارفقا واتحاد با همه نيروهای ملی ، مترقی ووطن پرست افغانستان ، هيچ كار مفيد واثرمندی را به نفع تحقق آرمانهای والا وشريفانهً ملی واجتماعی برای آن نجام داده نميتوانيم كه عمق فاجعه  ، سطح بدبختی ها ی متعددمردم وميزان مداخلات واثر گذاری نيروهای سياه وارتجاعی منطقه وجهان درامورداخلی وكليه شوون زنده گی وسرنوشت مردم وكشورما ، ذوجوانب تر وتشويش آورازآن است كه تعدادی درمورد آنها ، قلم ميزنيم وصحبت ميكنيم .  

هروجدان آگاه وهردارندهً احساس پاك وطن پرستی وعدالت خواهی بايد اين حقيقت را درك كرده باشد كه تمام تاريك انديشان تاريخ زده وهمه قوت های شيطانی و طاغوتی، سالهاست كه دراتحاد های علنی ومخفی ، بامصارف گزاف جلو تحقق اهداف ترقيخواهی ودموكراتيك را دروطن ما ازطريق ترور، وحشت ، تحميل جنگ های تجاوزكارانه وفريب دادن مردم خوشباورما بابكاربردن انواع دسايس و حيل ابليسی گرفته اند .لذا، مقاومت دربرابراين نيروهای خون ريز، فرهنگ ستيز ودشمن عدالت وخوشبختی مردم ، باسردادن چند شعاروساختن چند حزب وسازمان كوچك ويا نشرچند مقاله وچسپيدن لفظی و آماتورانه به مكاتب فكری امكان پذيرنيست.

     رسيدن به اهداف بزرگ سياسی وتامين سعادت اكثريت زحمتكشان بيكار وبی نان افغانستان ازهمه وطنپرستان واقعی ونيروهای سالم ودورانديش سياسی ميخواهد  كه درضمن تامين وحدت وهمبسته گی بين خودشان به سوی اتحادهای صادقانه با كليه قوتها وگروه هایی بروند كه درشرايط فعلی مبارزه ،  اتحاد با آنها امريست طبيعی ، قانونمند وضروری . اين وحدتها واتحاد ها اگر به ثمر برسند، اولين گام های خواهند بود درجهت مقابله با اهريمن وپيروزی برهمه دشمنان واقعی صلح ، ثبات ، آزادی ، دموكراسی  وعدالت اجتماعی دروطن مشترك مان.

اما، دربارهً وحدت احزاب ، گروه ها وحلقات حزبی تا كنون متفرق خودمان  اين موارد را نبايد ناديده گرفت.

اول   :  باوجود داشتن حرمت به شخصيتها وبزرگان ديروزحزبی ايكه هنوزدلشان به حال مردم و وطن ميسوزد وبه آرمانهای پاك عدالتخواهی ، ظلم ستيزی ومبارزه عليه انواع ستم واستثمارانسان هنوزاعتقاد داشته وبه خاطرخشنودی اين وآن ويا به دست آوردن امتيازات مادی ومعنوی، ديروزمشترك مانرا كه با عشق آتشين انسان دوستی،عدالت خواهی ، فداكاريهای كم نظيروتقوای بی مثال يك نسل بی بديل ، سربكف وهرلحظه آمادهً قربانی عجين ومفتخر بود؛ اهانت نكرده و حزب خود شان را ، حزب خونين كفنان بی توقع وتارك ناز ونعمت دنياررا ،تختهً خيز شخصيت وبزرگ شدن ومطرح شدن خود شان را تخريب نميكنند ومی خواهند با درك شرايط واقعی امروزی جامعه وفهم حقايق ، پروسهً مبارزه ووحدت رفقای شانرا كمك نمايند ودراختلافات درحال حل شدن رفقای شان موضع گيری فركسيونی وجانب داری های غرض آلود شخصی وقومی  اتخاذ نكرده و چندين بارازآنها مطالبهً رسمی ابرازنظروصدوراعلاميه برای پشتيبانی ازوحدت رفقا را نموده ايم وخواهيم نمود . باوجود آن  ايشانراطرف خطاب مجدد قرارداده ، خواهان موضعگيری جدی شان درامروحدت مجدد وفعال شدن آنهادرمبارزهً مشترك دراين شرايط نهايت حساس وخطير وطن  هستيم.بايد اذعان شود كه ما ازعدم ابتكاروعدم ادای نقش ملموس ايشان دررفع مشكلات موجود ، ناراضی ميباشيم.  

 اما ، بادرك ازتجارب سابقه درمورد وحدت، نميتوانيم آنهارابه تنهايی بسنده ويگانه عاملين تحقق وحدت قلمداد كنيم وايشان را حلال تمام مشكلات وعامل عدم بروز دشواری های بعدی دراين مورد برای آن شناسايی نموده وبيش ازحد ازآنها توقع نماييم . چون بايد به اين قناعت رسيد ه باشيم كه شكل گيری ،تحكيم وتعميق وحدت وسير سالم مبارزه به سطح مشاركت وسهم گيری فعال صفوف ، بخصوص كادرهای مجرب و بدنهً فداكارحزب تعلق دارد . اين درست است كه رهبران ، خاصتا ً رهبران باتقوا ، قاطع ،متواضع ،فداكارو بی ترس ، كارهای بزرگی را خاصتا ً دركشورهای عقب مانده وسنتی بنابر سطح پايين خود آگاهی سياسی مردم ومبارزين ، انجام داده ميتوانند.

درحاليكه لب گشودن صفوف حزب برای نصيحت كردن ويا وادار ساختن مقامات كليدی حزبی و دولتی ديروز وامروز، دروطنی دارای شيوه های سنتی فرهنگ واخلاق ، امريست بدعت(!) گونه كه دربسا موارد طرفداران كمتر دارد؛ ولی چه كنيم كه مجبوريتهای سياسی وعدم تحرك پيش كسوتان ما درامرپيشگامی مبارزه درشرايط موجود ، تامين وحدت ،بازگشت به داخل وطن وعدم حمايت شان از پروسهً دموكراتيزه شدن واقعی حيات حزبی ، مارا وادار ميسازد كه تقاضا های معقول وقانونمند مانرا بازبانی صريحترازديروز (مركزيت مطلق وخشك) بيان كنيم ومجبور شويم به صفت شاگردان مدرسهً ديروز استادان مان را متوجه تواناييها، سطح انتظارات رفقا ومردم زحمت كش وطن، استعداد ووظايف شان بسازيم واز آنها تقاضا كنيم كه همه فرزندان ديروز وامروز اين ميدان وسيع مبارزه ومقاومت را يكسان قيمت دهند وپروسهً وحدت مجدد رفقا را به طور آفتابی وقابل لمس برای همه ،حمايت نمايند.دراين مورد بازهم منتظر صدور اعلاميهً حمايت كنندهً رهبران ديروز مان از ضرورت تامين وحدت مجدد رفقای پراگندهً خود هستـيم.  

درسال 1356 شمسی به اثرفشاررفقا ، نيازمندیهای زمان وميانجيگريهای احزاب مترقی منطقه ، بين بخشهای خلقی وپرچمی حزب ،وحدت ازبالا تاًمين (تحميل)گرديد وبه ما هدايت داده شد تا خودرا مطابق جو جديد سياسی- تشكيلاتی حزب تغيير داده ودركميته های وحدت وانسجام اشتراك فعال نماييم. درآنوقت تعدادی ازمنشیها و مسوولين قدمه های بالايی ووسطی سازمانهای حزب واحد بنابرداشتن موقعيتهای بالا دربخشهای قبلی ويا تطبيق سهم داشتن (50%) كه به سياست «فيفتی فيفتی» مسمی بود،بالای ما و  تشكيلات حزبی وسرنوشت رفقا طوری تحميل گرديدند كه باوجود نداشتن ظرفيت ، فهم ودرك سالم وضروری سياسی درمقامات رهبری حزبی تعيين ومقرر شدند كه آن حزب اند كی بعد، قدرت سياسی را به دست آورد وآن مهره ها، با همان ظرفيتها وامكانات محدود،به اساس همان سياست تقسيم مساويانه ً پستها درراس قدرت دولتی قرارگرفتند وباعث خلق مصائبی شدند كه تا حال حزب ، رفقا وزحمتكشان وطن ، كفاره پردازاشتباهات ، كجروييها واجراات ناسالم آنها ميباشند.بايد علاوه شود كه هرگز نميتوان درمورد وحدتهای تشكيلاتی واتحادهای سياسی ( هرگاه از بالا تحميل وديكته شوند) ؛ به خاطراحتمال معاملات پنهانی و سازش های پشت پردهً خطرآفرين بعدی ابراز تشويش نكرد . ازينرو، وحدت ها و اتحادهای كه به وسيلهً ابراز نظرهای آزاد ومشاركت داوطلبانه اكثريت قاطع اعضا وهواداران يك تشكيل و صاحبان يك تفكر شكل ميگييرند و پياده ميشوند ،بيشتر اميدواركننده وقابل اعتماد اند. پس بايد همه رفقای وحدت طلب درامرتا ًمين وحدت مجدد مشترك مان ، سهم شايسته بگيرند.  

دراين مورد به صورت واضح وقاطع بايد اذعان شود كه درپروسهً مذاكرات وتوافقات وحدت حزب نهضت فراگير ترقی وحزب متحد ملی افغانستان وتقارب های وحدت طلبانهً بعدی واكيدا ًضروری باسايرجزاير وحلقات حزبی ،  نبايد باج دهی شود وامتيازات غيرضروری به افرادی داده شود كه فردا عدم تعيين وانتخاب آنها در مقامات كليدی طرف انتظار شان ، باعث خلق بحرانهای جديد گردد .

دوم  :  توقع ما از كميسيونهای تعيين شده ًدوحزب « موًظف برای پيشبرد گفتگوهای وحدت مجدد تشكيلاتی» درداخل وخارج اينست كه : بايد با شركت دادن تعدادی از رفقا وشخصيتهای اثرگذارحزبی ووحدت طلب ازساير حلقات ومستقلين ، تركيب وساختاركميسيونها را كاملتر وكاراتر سازند. اين كميسيونها ، بايد درامر ارتقای سطح درك ومشاركت عملی ،جدی وهمه جانبه ً كادرها وبدنهً اصلی هردوحزب وهمه حلقات ، نقش روشنگرانهً خودرا برای آن به طور همه جانبه ايفا كنند كه وحدت از پايين وتامين وتحكيم آن به وسيلهً صفوف حزب ، هرقدر داوطلبانه ، آگاهانه وباعشق وعلاقهً وطن پرستانه تحقق يابد وتا ًمين شود ؛ به همان اندازه بی (غـَل وغش) بوده وكنار رفتن ها، بيتفاوت شدنها وحتی بيرون شدن های افراد ، كادرها و حتی شخصيتهای دارای مقامهای بالا درتشكيلات ورده های بالای حزبی درآينده، تاًثيرچندانی برسرنوشت وآتيهً حزب وارد كرده نميتواند.

مشاركت فعال اعضای حزب درامرتاً مين وحدت مجددآن ، فعاليت های سياسی وتحقق اهداف برنامه وی آن درهمه ساحات، برعلاوهً آنكه حزب را به پيروزی های مورد نظرش نزديك ميسازد ، يگانه وسيلهً جلوگيری از زايش شخصيت های يكه تاز وغاصبين تشكيلاتی گرديده وروح دموكراسی ورهبری جمعی را در آن حزب پرورش ميدهد. اين بدان معنا نيز است كه مشاركت عملی صفوف درهمه امور حيات حزبی وحق مسلم  شان برای استماع كاركردها ، دست آوردها وتشخيص نقاط ضعف ، ناتوانی  وحتی بی كفايتی حلقات رهبری ويا افرادی درآن حلقات، باعث تداوم فعاليتهای سالم سياسی وجلوگيری از خراب شدن كارها  وعدم بروز قدرتهای خودسر ورهبران مستبد وغير جوابده گرديده  وازبروزكيش شخصيت  جلوگيری ميكند.  

سوم  :  اگر وحدت برباد شدهً حزب ما ، به وسيلهً صفوف وكادرها تاًمين وتجديد حيات پيدا كند وساير قدمه های موثر، آن را حمايت نمايند ،نمايانگر رشد فكری ، ارتقای سطح مسووليت پذيری ، بشارت دهندهً قوام يافتن درك سياسی ماوضامن استحكام اين وحدت خواهد بود. اگر اين وحدت با چنين مشاركتی عملی گردد وبا تحكم ، فشار ، ظاهر فريبی ، امتياز طلبی ومجال ندادن به افراد فرصت طلب وآنانيكه مصالح خودرا درآن نمی بينندهمراه نباشد ، اينبار وحدت رفقای مارا ميتوان پولادين ناميد وبه دوام آن اميدهای فراوان داشت.راستی كه صفوف تهداب وپايهً هرحزب وهرجامعه اند ونميشود بالای تهداب های گلين ، عمارات بلند منزل وكانكريتی يی اعمار كرد ؛ زيرا اين نوع عمارات سياسی وتشكيلاتی غير دموكراتيك وتحميلی هرگز دوام نخواهد داشت . پس بايد، پايه هارا محكم وقوی سازيم وبه وسيلهً فشرده گی صفوف ووحدت آنها درحزب وجامعه،دست به ساختن حزب واحد ووطن مرفه و تا ًمين سعادت همه گانی  بزنيم. اصلاحات ،تغييرات ، دموكراسی ،وحدت، كاپی كاری و اتحاد ازبالا ، تاحال ناموًفق ، شكننده وبی نتيجه بوده است.

چهارم : برای مشاركت يافتن همه احزاب، حلقات وشخصيت های رفيق وخواهان مبارزه عليه كليه مظالم اجتماعی دروطن، پيشنهاد ميگردد كه كميتهً كاری يی برای ارتباط با اين نيروها ومهره ها از تركيب بهترين نماينده گان احزاب ( نهضت فراگير ومتحد ملی) وتعدادی ازرفقای خارج ازتشكيلات اين دوحزب ساخته شود . اين كميتهً تماس ومذاكره بايد با تمام صداقت وصلاحيت ، كليه راه های معقول وعملی را با اين بخشها وحلقات برای مساعد شدن زمينهً اشتراك آنها درگفتگوهای وسيع تروحدت وتقارب رزمی  مورد بررسی وجستجو قرار داده واز نتايج كار وتلاش وچگونه گی پيشرفت مذاكرات شان با حلقات داخل مذاكره به قرارگاه مركزی وحدت  احزاب رفيق درداخل وطن  وخارج آز آن گزارش دهد.  

پنجم :  بايد صريحا ً ابراز نظر گردد كه بنابر آسيب پذيربودن پروسهً وحدت ، وجَوشكنندهً فعلی ناشی ازشكست سياسی ، مهاجرتها ، بی اعتماديهای تا كنون موجود، دوريهای طولانی تشكيلاتی ، فراق وتعدد تشكيلاتی دربين رفقا، ازساختن وبلند كردن منبرهايی كه وانمودكنندهً ستيژهای جديد وحدت طلبی ، محورسازی،ايجاد حلقات موازی وحدت طلبی ، اتهام زنيهای ناروا، پيش شرط گذاريهای گويا معقول ولی درحقيقت بهانه تراشی ونوشتن مقاله ها وتفاسيرسوال برانگيزومترددسازذهنيت های تقريبا ً آماده شده برای تقاربهای رفيقانه وهمه تلاشها وابتكاراتی كه منجربه ايجاد سو ًتفاهم وانقطاب های فكری وتشكيلاتی جديد گردد ويا باعث دوام وضع فعلی شود ، به حكم مصالح اكثريت مردمان زحمتكش وطن وتحقق اهداف وحدت طلبانه ً ديرينهً مان، خودداری شود.

دراين زمينه ازهمه رفقای محترم فعال درساحهً كارهای تبليغاتی ، خاصتا ً«مسوولين سايتها و جرايد»درخارج ازوطن ، تقاضا ميگردد كه برای چنين نوشته ها مجال نشر شدن را ندهند وبه نام رعايت ويا حرمتگذاری به دموكراسی وآزادی بيان ، سنگی به صورت غيرعمدی به شيشه ً آرزوهای وحدت طلبی رفقا وازجمله خود شان حواله نكنند.

ششم : از آنجاييكه شكل گيری همين تلاشهای موجود، امضای سند وحدت وايجادكميته های ادغام تشكيلاتی بين دوحزب رفيق، بعد سالها بی باوری ، تبليغات منفی و رقابتی بيمورد ورسيدن تعدادی از رفقا ونخبه گان به اين قناعت كه بارديگر امكان وحدت ما وجود دارد؛ خود دستآورديست بزرگ وقابل ستايش،پس اگر نميتوانيم اين پروسه را ياری رسانيم ، نقش تبر را برای كمر شكن ساختن تنهً اين نهال جديداً غرس شده درباغ آرزوهای برباد شدهً زحمت كشان وطن وفرزندان مبارز شان ايفا نكنيم .

هفتم : هروطنپرست صادق ميداند كه ما به درجهً اول دربرابرمردم وطن ما مسوول وجواب دهنده هستيم نه درمقابل احزاب ، كشورها ، اينجوها وموسسات تحقيقاتی جهانی . علاوتا ً، گناه ها واشتباهات ما نيز مستقيماً به مردم ووطن ما صدمه ميرساند. لذا، به ما لازم است كه منافع ، ذهنيت ها ، توقعات ونيازمنديهای جامعه ومردم مان را دردرجه اول اهميت قراردهيم وبرای آنها بينديشيم ومبارزه كنيم. اين بدان معناست كه نبايد برای خوشنودی اين حزب و يا آن گروه خارجی چپ وچپگرای اروپايی ويا برای كسب رضای فلان كشور وفلان قدرت بی رقيب اقتصادی وسياسی- نظامی جهان، برای رسيدن به اهداف صرفا ً تشكيلاتی بالای ايده ها وتفكراتی سرمايه گذاری كنيم كه مجال تحقق آنها دروطن ما سراغ شده نميتواند. يك حزب سياسی ويا يك شخصيت مبارز چپی ويا روشنفكر دست راستی ميتواند بالاتر ازسطح درك جامعه بينديشد وقضاوت كند ولی حق ندارد ديگران را قربان اهداف وتفكر خود سازد.

ما، طرفدارآنيم كه انديشه ،باورودرك سياسی -ايدولوژيك گروه ها واحزاب كار خودشان است. ولی حق ندارند دروطنيكه اكثريت قاطع مردم ما بيسواد ، بيكار، فقير وگرسنه اند ووسيله دفاع دربرابرگرما وسرما ندارند وفقر وظلم وتجاوز وبی بندوباريهای خارج ازكنترول، مستقيماً درعقبگرايی وتسليم طلبی آنها دربرابر خيانت و تجاوز و مكاره گی های شيطانی تاثيرات منفی خودرا وارد كرده است ؛ ما بادادن شعارهايی غيرعملی، فاصلهً موجود بين همفكران خودمان ونسل مبارزين فعلی را كه آمادهً رفتن به ميدان نبرد با نابرابريهای اجتماعی وظلم وتجاوز اند، بيشتر سازيم. توجه داشته باشيم كه هركدام ما ميتوانيم تفكر مفيد وسالم وحتا نجات دهنده را ميتوانيم در درون خود پرورش داده و حرمت كنيم  وبه پخته گی برسانيم ودرشرايط لازم به درك سايرمردم وجامعه بدهيم.

 من به اين عقيده هستم كه نبايد مردم را قربان ايدولوژيها كرد. بلكه به ما لازم است كه تمام اهداف ، آرزوها وتفكرات مان را درخدمت مردم وقربان تامين خوشبختی آنها وتحقق صلح امنييت ونظام دموكراتيكی بسازيم كه اكثريت وطن پرستان وترقيخواهان سياسی ومذهبيون غير بنيادگرا ومخالف سياسی بودن مذهب درآن خودرا بيابند . باورمن اينست كه حزب واكثريت قاطع رهبران مادرطول سالهای مبارزه وحاكميت ،برای اهداف ملی ، دموكراتيك وسيستم مردم سالاری مبارزه وتلاش كرده بودند كه باچپ روييها و اتهاماتی كه مخالفين عليه ما وارد كرده اند ، جدا ً فاصله داشت.فراموش نكنيم كه ما اخلاقا ً وبه حكم درك ، احساس وبرداشت های مان ، جامعه را تغيير داده نميتوانيم. اين تغييرشيوه ها وقوانين خاص خودرا دارد.ما ازاحزاب اروپايی دراين مورد برای آن كاپی كاری نميتوانيم كه جوامع ،شيوه های اقتصادی ،سطح درك وآگاهی مردمان و پيشرفت علم واقتصاد وساختارهای اجتماعی ومذهبی ما ازهم فاصلهً بسيار عميق وطولانی دارند.  

اين نظريه به هيچ وجه دنباله رويی از افكار عقب مانده وتسليم طلبی دربرابر ايده های مسلط ظالمانه وارتجاعی نيست.هدف اينست كه وضعيت اقتصادی ،سياسی ، فرهنگی وشرايط مبارزه را با درنظرداشت ذهنيت اكثريت زحمتكشان ، تناسب قوا وسيطرهً فرهنگی ونظامی نيروهای مخالف ودشمن داخلی وخارجی ، علماً تحليل كرد وازطريق اشتراك مساعی وابراز نظر تعداد وسيعی از خبره گان به طور عينی وواقعی تحقق عملی اهداف تاكتيكی واستراتيژيك را دربرابر خود قرار داد. طرح شعارها وبرنامه های خوب ومنقش هيجان برانگيزويا رنگه، كارآسان است ولی تحقق آن به نيروی كاری ،مبارزين راستين وفداكاری ضرورت دارد كه حداقل منافع  خورد تشكيلاتی ،گروپی  وشخصی خودرا به حيث اولين گام ،فدای وحدت همراهان ديرينهً شان نمايند وبا سرودهای گرم وطن پرستانه ولبان پرازخنده با توشه های قوتمند عقل ،  تجربه ، علم وفداكاری به سوی وطن ، به سوی زادگاه مشترك مان برگردند وجز لشكريان وهمراهان مبارزين داخل وطن شوند.توجه نماييم كه ستيژ ما بايد درداخل وطن باشد نه طور دايمی درخارج .!

اين هم حقيقت دارد كه ارتجاع ، امپرياليزم وبنياد گرايی دروطن مسلط وخطرآفرينند . دراين حالت نقش ووظيفهً مبارزين وگروه های چپ وترقيخواه مدافع سربلندی ،عزت وشگوفايی وطن وسعادت زحمتكشان آن عبارت ازچيست؟ آيا،بايد به اين بهانه ها وتمسك دربيرون باقی بمانيم وتعدادی را كرايه كنيم ويا درگرو خود بگيريم تا به جای ما( اروپايی شده ها) درداخل مبارزه كنندوبا انواع مشكلات ودشواريهای سياسی ،اقتصادی وامنييتی به تنهايی مقابله مبارزه و نمايند وزمينه را برای برگشت مع الخير وآبرومندانهً(!) ما آماده سازند، ويا اينكه خود داوطلبانه وبا قبول هر مشكلی به سوی وطن ، مردم ،رفقا ومتحدين خود برويم .(اگرميخواهيم مبارزه كنيم) اين ( وحدت وبرگشت به وطن)يگانه انتخاب است.

توجه داشته باشيم كه گرم شدن وشعارپراگنی دردياراروپا وامريكا برای نيروهای چپ كه باوجود مشكلات متعدد زمينه های نسبتا ًمساعد فعاليت سياسی دسته جمعی وانفرادی  شان درداخل وطن مساعد است ؛ روز به روز تنگ ترميگردد ونميتواند ازحمايت وسيع مبارزين ، ازجمله همرزمان مان درداخل وطن برخوردارباقی بماند. قابل يادآوريست كه اين موارد را برای آن مطرح كردم كه نبايد به خاطر اختلافات تشكيلاتی ، شخصی ، رهبری ، رقابتها ،توقعات تشكيلاتی، باقی ماندن در اروپا


December 14th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات